انطباق الگوي توزيع جمعيت مهاجر با موقعيت استقرار بافت هاي فرسوده گوياي وجود شرايطي است كه مناطق پيراموني شهر تهران با نسبت پایین تر فرسودگي نسبت بيشتر مهاجرپذيري را نيز تجربه كرده اند. منطقه 2، 5 ، 4 و 6 در نيمه شمالي و مناطق 15،18 و 19 در نيمه جنوبي شهر تهران از چنين شرايطي برخوردار هستند. بخش مركزي تهران و مناطق چسبيده به آن را بايد با الگوي ديگري تحليل كرد. در اين محدوده (عمدتاً منطبق بر مناطق 10،11 و 12 و 17) كشش بالاي گرايشات تجاري، فضاهاي ذخيره و انتظار براي تبديل شدن به كاربري تجاري را ايجاد كرده است. فضاهاي مسكوني در اين مناطق عموماً در خدمت كاركرد تجاري قرار دارد و گروه هاي ساكن در حالتي كلي (جداي از استثنائات) در خدمت كاركرد بازار و عمده فروشي هاي مستقر در اين محدوده هستند. توجه به اين نكته نيز ضروري است كه طيف بندي مهاجرين در اين مناطق نيز مي تواند با توجه به كاركردهاي مناطق مختلف، طيف بندي هاي جداگانه اي را ارائه كند. مهاجرين بخش مركزي عمدتاً از گروه هاي متوسط و مهاجرين مناطق حاشيه اي اکثراً از گروه هاي فقيرتر تشكيل مي شوند. در سال 1385 مناطق 21 و 16 كمترين ميزان مهاجرپذيري و مناطق 4 و 5 و 6 بيشترين سهم مهاجرپذيري را به خود اختصاص داده اند. یکی از دلایل عمده افزایش مهاجر در منطقه 6 كه حدود 20 درصد كل جمعيت منطقه را بالغ ميشود، ناشي از افزايش دانشجويان است. فرآيند جابجايي جمعيتي و خروج از منطقه 21 موجب شده كه نسبت جمعيت مهاجر در اين منطقه در سال 1385 نسبت به سال 1375 كاهش يابد. اين اتفاق فقط براي اين منطقه رخ داده و مناطق ديگر با افزايش اين شاخص مواجه بوده اند.
شكل 6-8. بافتهاي فرسوده در حال تغيير تحول